نتایج جستجوی عبارت «غلامرضا نگهداری کوشکک آباده طشک دبیرستان آیت‌الله طالقانی کربلای 5 شلمچه‌ ۱۳۶۱/۱۲/۱۶ ۱۳۶۵/۴/۱۸ ۱۳۶۵/۱۰/۲۹ ۱۳۶۵/۱۰/۹ ۱۳۶۵/۱۰/۱۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
برای من زندگینامه ننویسید زیرا در این دنیا کسی مرا نشناخت که بخواهد برایم زندگینامه بنویسد. (برگرفته از آخرین سطر وصیتنامه شهید غلامرضا جمشیدی) غلامرضا شقایقی بود که نیمه دوم شهریور ماه سال 1347 در باغ عشق روئید و زندگی عاشقانه را در میان خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان نی‌ریز تجربه کرد. هفت ساله بود که زندگی علمی خود را در دبستان فرهنگ نی‌ریز آغاز نمود. دوران این زندگی مصادف بود با اوج‌گیری نهضت شکوهمند اسلامی ایران. غلامرضا...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید غلامرضا عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
بسم‌الله الرحمن الرحیم بنام خداوند قادر متعال، به نام خدای مهدی (عج)، در حالتی این وصیت‌نامه را می‌نویسم که روبروی تلویزیون نشسته‌ام و شب تولد مهدی (عج) است و برنامه تلویزیون، انسان را ازخود بی‌خود می‌کند. انسان دلش می‌خواهد پرواز کند، ولی چه کنم که لیاقت آن را ندارم که حتی درباره مهدی (عج) حرفی بزنم؛ اما چه کنم که مهرش در دلم افتاده است و سر از پا نمی‌شناسم و باید بروم که راه سرخ حسین (ع) را...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید غلامرضا عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بی‌تاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خرداد ماه 1337 در روستای مشکان از توابع شهرستان نی‌ریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بی‌کران حق، اورا غلامرضا نام نهادند. کودکی را به سرعت پشت سرگذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید غلامرضا اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد غلامرضا اکبري »
حدیث دلدادگی و قصه عاشقی مردانی که در میدان نبرد سر را به خدا سپرده و از خاک گلگون ایران سجاده‌ای به پهنای دشتهای کربلای دفاع مقدس برای خود پهن کرده باید گفت و نوشت. از معلم شهید غلامرضا اکبری که در سال 1339 درخانواده‌ای متدین و دوستدار اهل بیت(ع) در نی‌ریز پا به عرصه وجود گذاشت. از او که دارای هوشی سرشار و کنجکاو بود. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه فرهمندی و دوره راهنمائی را در مدرسه...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید اسدالله اسلامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
شیر مرد عرصه‌های نبرد بود و دلاوری که هیچ‌وقت خستگی او را خسته نکرد. سید اسدالله ۱/۶ /۱۳۴۰ در خانواده‌ای روحانی، متدین و از سلاله پاک رسول‌الله (ص)، در روستای خواجه جمالی از توابع شهرستان نی‌ریز قدم به عرصه گیتی نهاد. وی دومین فرزند مرحوم سید باقر اسلامی بود که از دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خود راه کسب علم و دانش را در دبستان وقار روستا پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا غزال
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دهم تیر سال ۱۳۲۸ صدای گریه غلامرضا در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای کشاورز و مذهبی با آواز مرغان سحری پیوند خورد و طبق‌طبق شادی را با خود به همراه آورد. از همان دوران کودکی با اسلام، قرآن و درس و محبت به اهل‌بیت (ع) آشنا شد. دوران تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان بختگان نی‌ریز و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان‌های شهید بهشتی نی‌ریز و حیّانِ شیراز با موفقیت سپری کرد. پس‌ازآن دو سال به خدمت زیر پرچم...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید عنایت الله رمضانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت‌ ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علی‌اکبر(ع) است و عنایت‌الله. عنایت‌الله رمضانی فرزند محمد‌علی، در خانواده‌ای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابن‌سینا و دوره متوسطه را دو سال در نی‌ریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
خط پدافندی شلمچه 66
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
گردان کمیل در زمستان طاقت فرسای سال 1366 در منطقه پدافندی بسیار مشکل شلمچه، در کنار اروند صغیر به پدافند می‌پردازد‌. آقای اصغر ماهوتی در این خصوص می‌گوید‌: (2-MAHOOTI-13) گردان در سال 1366 در خط شلمچه مستقر شد. منطقه پدافندی ما کنار اروند صغیر بود‌. این خط مشکلات زیادی داشت. یکی این بود که چون لودر و بلدزور نمی توانست روی آن کار کند‌، خاکریز خیلی کوتاه بود‌، دشمن هم از لحاظ بر ما مسلط بود و با تیر مستقیم...
امام زاده شلمچه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط شلمچه نزدیک شهرک دو‌عیجی؛ امام زاده کوچکی با اتاقی در حدود 12 مترمربع، وجود داشت. از بس آتش توپخانه و سایر ادوات جنگی عراق بر روی این منطقه شدید بود، ساختمان امام‌زاده تخریب و صاف شده بود. یکی از رزمندگان می‌گفت : بچه‌ها این عراقیها به امام‌زاده خودشان هم رحم نمی‌کنند‌، می‌خواهید به ما رحم کنند‌؟!  ...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید احمد علی رنجبر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند                                به روی مرگ خندیدند و رفتند آری! کبوتران شهر ما، دنیای خاکی را کوچک دیدند و برای پرواز در بی‌کرانه آسمان‌ها، بال در بال ملائک انداختند و با عشق لیلی، مجنون‌صفت به هجرت سر نهادند. احمد که در اولین روز شهریورماه سال ۱۳۴۰ در روستای چشمه شیرین بشنه، یکی از روستاهای دورافتاده شهرستان نی‌ریز و در میان خانواده‌ای...